زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 8:36 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






jkihd آفلاین



ارسال‌ها : 53
عضویت: 22 /7 /1393
محل زندگی: g
تشکرها : 5
تشکر شده : 8
پاسخ : 5 RE درد دلی با خدای خوبیها ومهربانی ها
سلام خدا جون چي بگم بيخيال
اهوم بگم امروز از مسافر كشي رفته بودم اومدم خونه اقا  مادرم ديدم من نبودهباز كار كرده باز مريض شده ببخشيد ديگه يكم باز عصباني شدم كه چرا كار كرده     اقا كسي هم چاي درست نكرده بود  بعدش ولي دايي اينا اومدن  چاي گذاشتن   خلاصه ياد يه چيزي افتادم كه دايم وخاله فتن  بريم بخريم من همون چيزو خريده بودم وميفروختم  عجب دنياي شده  چي بگم   يه بار اومدم تو عمرم يه معامله كنيم همه  يهوو ديدن ما انجام داديم انجام داد ميدوني بدتر از اون كجاست كه برن همون جاي كه تو ميفروختي انجام كاري كه تو كردي  اوه يه چيزي  تازه پسر خاله هم اره   وقتي نگاه ميكنم به اينا خنده ام ميگيره لبخند ميزنم اخه چيكار كنم   گاهي هم اشك جمع ميشه  چرا اينا 
اها راستي اوت روز رفتم استلخ اقا داشتم غرق ميشودم يه نفر نيومد دستمو نگرفت همه نگاه ميكدن    عجب دنيياي شده ولي خودم كشيدم بيرون ولي يه دو كبلو اب خوردم   خوب هم اومدم اومد نت وبعد رفتم فوتبال باز اومدم نت باز بعد فوتبال    چه خوب فراموش كردن همه بيخيال هميشه خوب باشن ما بيادشون هستيم
  ولبخند بغض چقدر باحال ميشه  اين موقع ميزني 


خداايا دستم به اسمان نميرسد  اما تو كه دستت به زمين ميرسد عزت دوستانم را تا عرش كبرياي خود بلند كن وهر انچه ارزو دارند براورده ساز 


شب خوش



امضای کاربر :

د وست داشتن آدمها را می توان 


از تـــوجه و عـــمـــل آنها فهمید 
وگرنه حــرف را که همه می توانند بزنند ...!
****
آهسته بیا 
چیزی هم ننویس  
نظر هم نگذار  
همان که بخوانی بس است  
من به بی محلی آدمها عادت دارم


[center][/center]
شنبه 17 آبان 1393 - 23:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
پرش به انجمن :


تماس با ما | درد دلی با خدای خوبیها ومهربانی ها - پاسخ 5 | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS